انجمن ترویج علم ایرانترویج علم2251-90337220170219A Review and Critique of the Culture Industry in Frankfurt School
(With an Emphasis on Theories of Horkheimer and Adorno)ارائه شاخصی به منظور سنجش فاصله فرهنگیِ «علم» و « عامه مردم» در شهر اصفهان (مورد مطالعه: علم نجوم)52288107FAزهرا ماهردکتری جامعه شناسی و مدرس دانشگاه اصفهانJournal Article20160901The critical theory of the Frankfurt school is the product of those German neo-Marxists who criticize the economic determinism of Marxist theory and its one-dimensional emphasis on economic factors. Instead of economic factors, their discussions were mainly focused on the cultural level.
And its theorists to believe that in the modern world, the origin of the domination has moved from the economy into the realm of culture.
The term of ‘Culture industry’ has been named by Adorno and Horkheimer. In which a standard culture of top-down production and through the media, such as consumer goods, to be given to the masses and with the unification of the masses and generate false needs, serves the dominant hegemony.
Adorno's solution is turning to pure art that causes failure to follow similar patterns and thus boost the creative mind and true individuality and rationality.
The research methodology adopted in the present study is analytical-descriptive method. The paper attempts to review the issue of cultural industry in the Frankfurt School with an emphasis on theories of Horkheimer and Adorno. Finally, this theory will be criticized from various aspects.نفوذ و اشاعه ایدهها و قوانین علمی در بین شهروندان عامه، روندی کند و آهسته دارد. ایده علمی ایجاد شده توسط متخصصان، حتی پس از پذیرش آن در اجتماع علمی، گاهی اوقات سالها طول میکشد تا به توده مردم برسد. اطلاعات ساده علمی همانند چرخش زمین که امروزه به عنوان امری متعارف در بین اکثریت شهروندان است، حدود صد سال طول کشید تا جزء جداییناپذیر افکار بخش قابل ملاحظهای از جمعیت جهان شود. هنوز هم سرعت انتشار بسیاری اطلاعات یا ایدههای علمی در سطح جهان، متفاوت است.
در این مقاله تلاش میکنیم شیوهای برای سنجش فاصله فرهنگی موجود بین تفکر عامه مردم و مفاهیم علم نجوم پیشنهاد دهیم. بنابراین هدف این مقاله، سنجش میزان فاصله بین مفاهیم علمیِ نجوم و عامه مردم است و با این سوال پژوهشی مواجه است که «در مورد مفاهیم مختلف علم نجوم این فاصله چقدر است و چه میزان طول میکشد تا یک مفهوم علمی، مردمی و همگانی شود؟»
جامعه آماری در پژوهش حاضر، جمعیت 15 تا 79 ساله ساکن در مناطق 15 گانه شهر اصفهان در سال 1394 میباشند. نمونهگیری با استفاده از روش سهمیهای انجام گرفت و متغیرهای «جنس»، «سن» و «منطقه محل سکونت» به عنوان شاخصهای طبقهبندی به کار گرفته شدند؛ و 630 پرسشنامه به این روش بین پاسخگویان توزیع شد. تجزیه و تحلیل دادهها بر اساس نرمافزار spss صورت گرفت و بر اساس آن روشی پیشنهاد شد تا فاصله و شکاف موجود بین یک ایده علمی و درک عامه مردم از آن ایده اندازه گرفته شود. این فاصله در این مقاله توسط تعداد سالهای تحصیلات رسمی اندازه گرفته شده است. به نظر میآید عواملی همچون پیچیدگی موجود در یک پدیده علمی، مدت زمان چرخه حیات آن پدیده، و میزان تاثیرگذاری آن پدیده در زندگی روزمره شهروندان عادی، بر میزان فاصله فرهنگی بین یک ایده علمی و تفکر عامه مردم تأثیرگذاراست. این ادعا نیازمند آزمون تجربی و بررسی بیشتر در تحقیقات آینده است.https://www.popscijournal.ir/article_88107_283015974bed1407208fd9175252ff7e.pdfانجمن ترویج علم ایرانترویج علم2251-90337220170219Traditional models of the public communication of science and Crimean Congo Hemorrhagic Fever in Iran (2017)مدل های سنتی ارتباطات عمومی علم و تب کریمه ـ کنگو در ایران (1396)233088109FAسیده زهرا اجاقاستادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20161119Media are the main actors in public communication of science (PCS) that they could change awareness, cognition, attitude, and behavior. Lewenstein (2003) described four common models of PCS which included Deficit model, Contextual model, Lay-public model, and Public participation model. <br /> The main objective of the first two models is increasing the level of individual science literacy, and public understanding. The goal of the other two models is empowering public and local groups, i.e. they try to improve interaction between scientific knowledge and other types of the knowledge, and participation in order to offer solutions for issues and problems that science seeks to resolve them. <br />In the last two models, the issue of public understanding is related to social communications. None of these four models are superior to the other, and all of them have their strengths and weaknesses. So, according to the intention of PCS, it may apply one of the models. This paper describes attributes of the two first models by reviewing theoretical and experimental works, and puts forward an analysis for domination of deficit model on how to inform about Crimean Congo Hemorrhagic Feverرسانه ها یکی از کنشگران اصلی ارتباطات عمومی علم هستند که آگاهی، شناخت، نگرش، و رفتار ما را نسبت به موضوعات علمی تغییر میدهند. لونشتاین (2003) چهار مدل رایج برای ارتباطات عمومی علم برمیشمارد که شامل مدل نقصانی، مدل بافتاری یا زمینه ای، مدل عامه متخصص و مدل مشارکت عمومی هستند. هدف اصلی دو مدل اول، افزایش سطح سواد علمی فرد است، یعنی مساله فهم عمومی را فردی می دانند. دو مدل دیگر سعی دارند تا گروه های محلی و عموم را توانمند کرده و با تبادل افکار بین دانش علمی و سایر انواع دانش، و مشارکت به حل مشکلاتی که علم درصدد رفع آنهاست، کمک کنند. در دو مدل آخر، مسأله فهم عمومی به روابط اجتماعی مربوط است. هیچ یک از این مدلها، برتری نسبت به دیگری ندارند و همه نقاط قوت و ضعف هایی دارند. از اینرو، بسته به هدف ارتباطات عمومی علم می توان از هر کدام از چهار مدل مذکور استفاده کرد. مقاله حاضر در تلاش است تا با مرور مطالعات نظری و تجربی این حوزه، ویژگی دو مدل اول را شرح داده و با استفاده از نحوه اطلاعرسانی درباره بیماری تب کریمه ـ کنگو تحلیلی از غلبه مدل نقصانی بر پیامهای علمی عمومی ایرانی ارائه دهد. https://www.popscijournal.ir/article_88109_2fdba1db42f363b5b49a7afb48999906.pdfانجمن ترویج علم ایرانترویج علم2251-90337220170219Uniqueness or Diversity in Curriculum Developmentتنوع یا یکسانی در برنامه ریزی درسی و آموزشی314588110FAمسعود آرین نژاداستاد گروه ریاضی، دانشگاه زنجانJournal Article20160720One of the main concerns and issues in all levels of education in Iran is the possibility of curriculums diversity as an alternative better way for replacing by central unique curriculums development. In other words we usually expose with a central unique curriculum for each part of the national and general education and prohibiting curriculum diversity. The problem is because of these unique centralized curriculums may lose their live flexibility for encountering the new necessities and situations. This encourages curriculums experts or specialists to propose for extending more freedom in presenting new and up to date curriculums depending the social and economic requests. Sure this may be done by national and well known centers such as high ranked universities and institutes to provide dynamic curriculums so as to admit new horizons of knowledge, new needed skills and economy demands. In this article we address these notions and ideas and try to provide an introductory content for to encourage a scientific national dialogue in this respect.یکی از مسئله های همیشه مطرح و حساس فرهنگ ملی در هر کشوری و از جمله کشور ما آموزش و محتوای آموزشی دوره های تحصیلی از سطح عمومی و پایه ای تا دوره های تخصصی و دانشگاهی است. در دامنۀ این بحث یکی از عناوین مورد توجه موضوع «برنامه ریزی یکسان» یا «تنوع و تکثر درسی و آموزشی» برای هر یک یا تمام این حوزه هاست. این نوشته نقد و نظری در این باره است. نگارنده معتقد است که فرصت تنوع بخشیدن به برنامه های درسی و آموزشی، در چارچوب ها و مناسبات روشن و شفاف ملی، به ویژه در حوزۀ آموزش های تخصصی و پیشرفته دانشگاهی که رویکردها، تخصصها، علاقه ها و نیازمندی ها ریز و پرشاخ و برگ هستند یکی از مسیرهای خلاق و پیشران توسعه و تعمیق علم، خلاقیت و کارآمدیست و یکی از مصداق ها و تجلیگاه های اعتماد به و انتظار از «استقلال علمی دانشگاه ها». با این هدفگذاری روشن در زمینۀ آموزش های تخصصی، رویکرد این نوشته، بیشتر یک نگاه و تفسیر دانشگاهیست تا مضمونی در حوزۀ فرهنگ و آموزش عمومی (که متعلق به پیش از دانشگاه است) و بنابراین تنها در این چارچوب قابل ارزیابی و نقد است. در این محدوده، اشاره های گاه به گاه متن به تجربه هایی در حوزۀ آموزش های عمومی تنها از برای توجه به مثالها و مصداق های عینی و آشنا و در دسترس است و نه تمرکز و هدفگیری تحلیلی و تفسیری. در فرصت این نقد و بررسی این فرض مهم که تناسب های موضعی «تنوع بخشی در برنامه ریزی درسی و آموزشی» در هر موقعیت و رشته و تخصصی باید توسط اهل فن خود سنجیده و سود و زیان و راهکارهای اجرایی مناسبش پیشنهاد و تشریح شوند، مورد تردید نیست. نتیجه آنکه در طرح این گفت وگو، یک فرض هم آن است که لوازم، مقتضیات و تخصص های مورد نیاز حوزۀ عمل و اجرا، خود بحث و موضوع مستقلی نیازمند تأملات و گفت وگوهای متفاوتی است.https://www.popscijournal.ir/article_88110_43b6ba31689f1f26e84de890620744d3.pdfانجمن ترویج علم ایرانترویج علم2251-90337220170219A Scientific Approach to the Press:
A Content Analysis of Editorials of the Four
Newspapers: Shargh, Kayhan, Hambestegi and Jomhouriرویکرد علمی در مطبوعات (تحلیل محتوای سرمقاله های چهار روزنامه شرق، کیهان، جمهوری و همبستگی)476388114FAناصرعلی عظیمیعضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشورJournal Article20161215Today’s press contents can easily guide the intellectual and ideological orientation of the society. Given the circumstances, the discussion about how to deal with the content of newspapers is of particular importance. One of the most important challenges in the country’s press industry is the lack of attention paid to scientific approaches which can lead to providing the intended articles without a systematic form and based on principles of propaganda rather than logic for the audience. This paper attempts to address the above-mentioned challenge. <br />In this research content analysis methodology was adapted to analyze the processes and scientific orientations of newspapers’ articles. The sampling was carried out by the classification method and a statistical sample was established in the four newspapers Shargh, Kayhan, Hambestegi and Jomhori .Given the large amount of information, according to Stempl’s theory 24 title headings were chosen from each newspaper. A total of 94 title headings have been reviewed and analyzed. The findings show that, when there is a scientific approach, Joumhourie newspaper had the highest percentage at 71 percent followed by Shargh at 71 percent, Hambastegi at 67 percent and Kayhan at 64 percentامروزه متون مطبوعاتی به راحتی میتوانند جهت فکری و عقیدتی جامعه را هدایت کنند. در چنین شرایطی بحث چگونگی پرداختن به متون روزنامه ای از اهمیت ویژهای برخوردار خواهد بود. از مهمترین چالش های موجود در ساختار مطبوعات کشور عدم توجه به رویکردهای علمی است که این موضوع باعث میشود متون مورد نظر بدون شکل منظم، بر طبق قواعدی شعاری و نه منطقی به مخاطبان عرضه شوند. هدف در این مقاله پرداختن به چالش فوق است.<br /> در این پژوهش به روش تحلیل محتوا به بررسی فرایندها و جهت گیریهای علمی متون روزنامهای پرداخته شده است. نمونه گیری به روش طبقه بندی انجام شده است و جامعه آماری را چهار روزنامه شرق، کیهان، همبستگی و جمهوری تشکیل میدهند. با توجه به حجم وسیع اطلاعات، با استناد به نظریه استمپل از هر روزنامه 24 سرمقاله انتخاب شده است. در مجموع 94 سرمقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند. یافته ها نشان میدهد که در داشتن رویکرد علمی روزنامه جمهوری با 71 درصد دارای بالاترین میانگین و پس از آن، روزنامه های شرق (71 درصد)، همبستگی (67 درصد) و کیهان (64 درصد) قرار دارند.https://www.popscijournal.ir/article_88114_d101df439f7f5b13a149851dcc524426.pdfانجمن ترویج علم ایرانترویج علم2251-90337220170219People’s contribution toward renovation to run-down urban areasمشارکت مردمی در ساماندهی بافتهای فرسوده657488115FAبهروز نویدکارشناس ارشد طراحی شهری، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزJournal Article20170128Undoubtedly, people’s participation is a contributing factor in the process of urban renewal. Rehabilitation and improvement to run-down urban areas will not be entirely possible if residents of such areas are not engaged or even involved in decision-making processes and executive affairs by creating trust and reliance. Hereupon, increasing rate of exhaustion and lack of quality in the urban areas- central part of Khalkhal City in particular- leads into migration of well-off locals and being replaced by less well-off people. Thus taking public contribution into consideration shall play a crucial role in fixing dilapidated urban areas. Given the issues raised, this article tries to find out the amount of citizen’s participation in restored central areas of Khalkhal City and the efficiency of this contribution in enhancement of quality and stability of studied areas through utilizing different methods of research and study such as documentary, observational, interviewing and data analysis. Based on study results, taking people’s participation in the process of urban renewal into account, will have a conclusive importance in succession of amelioration projects.بی تردید مشارکت فعال مردم عامل بسیار تعیین کنندهای در فرایند نوسازی بافت های فرسوده بشمار میرود احیأ و نوسازی بافت های فرسوده شهری بدون جلب مشارکت اجتماعی و دخالت دادن ساکنین این بافت ها و مراکز شهری در امور اجرایی و حتی تصمیم گیری و ایجاد فضایی توأم با اعتماد و اطمینان حاصل نخواهد شد. در این میان افزایش فرسودگی و از بین رفتن مرغوبیت محدوده بافتهای شهری بخصوص بخش مرکزی شهر خلخال باعث افزایش میزان مهاجرت افراد اصیل و بومی با توان اقتصادی مطلوب و جایگزین شدن آنان با افراد با توان اقتصادی پایین تر شده است. بنابراین توجه به امر مشارکت مردمی در احیأ و نوسازی بافت های فرسوده شهری می تواند نقش مؤثر و سازندهای داشته باشد. با توجه به موارد مطرح شده این تحقیق با استفاده از انواع شیوه های تحقیق اعم از اسنادی، مشاهده، مصاحبه و تحلیل دادهها، به دنبال این است که میزان مشارکت مردم در بهسازی و نوسازی های انجام شده در بافت مرکزی شهر خلخال تا چه حد بوده است و اینکه اصولاً مشارکت مردم تا چه اندازه در پایداری و ارتقاء کیفی محدوده مورد مطالعه موثر می باشد، بر اساس نتایج به دست آمده توجه به امر مشارکت مردمی نقش اساسی در میزان موفقیت طرح های بهسازی بافت های فرسوده داشته و میتواند در پایداری بافت کمک کند.https://www.popscijournal.ir/article_88115_68a913ad1bb58bba6c8397e6f0b3cc10.pdfانجمن ترویج علم ایرانترویج علم2251-90337220170219Environmental effects of chemical inputs price dumping on agricultural productsاثرات زیست محیطی آزاد سازی قیمت نهادهای شیمیایی بر محصولات کشاورزی758388116FAمحمدحسن وکیل پوراستادیار گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه تربیت مدرسسپیده بابانیادانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد کشاورزی دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20161104Given the importance of productive resources in cultivation of agricultural products, planning and management for optimum resource utilization is of great improtance and in this regard appropriate policies are required. One of the policies that have been proposed in recent years in the field is targeted subsidies policy.Initiate limited resources in agriculture and the need to increase agricultural production in response to high consumer demand cause to strain on the environment and harming it. Critical limit this pressure is mainly for the widespread use of chemical inputs, accordingly most important aspect of environmental disturbing agricultural practices is usage of agricultural inputs especially chemical inputs. The study is a reviewing method through the existing data on reputable sources related to agriculture, such as books, magazines and other scientific research published and Internet was used. So examines the importance of implement productive resources, especially chemical resources in agricultural products, the concept of subsidy inputs is also examined. Finally for getting better results, it was recommended to establish free extension- education Methods for farmers in the previous context. با توجه به اهمیت منابع تولیدی در کشت محصولات کشاورزی برنامه ریزی و مدیریت در زمینه مصرف بهینه منابع بسیار مهم و مورد تأکید است و نیاز به سیاست های مناسب در این زمینه دارد. یکی از سیاست هایی که در چند سال اخیر در این زمینه پیشنهاد و اجرایی شده، سیاست هدفمندکردن یارانه ها است. وجود محدودیت منابع در بخش کشاورزی و نیاز به افزایش تولید محصولات کشاورزی برای پاسخگویی به تقاضای زیاد مصرف کنندگان باعث فشار بر محیط زیست و آسیب رساندن به آن شده است. حد بحرانی این فشار عمدتاً به صورت استفاده گسترده از نهاده های شیمیایی است، به طوریکه در حال حاضر مهمترین جنبه های زیست محیطی نگران کنندۀ فعالیت های کشاورزی، استفاده از نهاده های کشاورزی به خصوص نهاده های شیمیایی است. این پژوهش به صورت مروری و با استفاده از آمار و ارقام موجود در منابع معتبر مربوط به کشاورزی نظیر کتاب ها، پایاننامه ها، مجله ها و ژورنال های علمی- پژوهشی و مطالب منتشر شده در سایر منابع علمی نظیر اینترنت نیز بهره گرفته است و ضمن بررسی اهمیت استفاده از منابع تولیدی به ویژه منابع شیمیایی در محصولات کشاورزی، مفهوم سیاست یارانه به نهاده ها را نیز مورد بررسی قرار می دهد. در نهایت برای دستیابی به نتایج بهتر در این زمینه برنامههای ترویج- آموزشی رایگان برای کشاورزان پیشنهاد شد.https://www.popscijournal.ir/article_88116_819c8aff3fd8fa974cd41a18c522cef0.pdfانجمن ترویج علم ایرانترویج علم2251-90337220170219A Review and Critique of the Culture Industry in Frankfurt School
(With an Emphasis on Theories of Horkheimer and Adorno)واکاوی و نقد «صنعت فرهنگ» در مکتب فرانکفورت (با تأکید بر مباحث هورکهایمر و آدورنو)8510388147FAامیر فرخ وندیدانشجوی دکترای جامعهشناسی فرهنگی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران و مدرس دانشگاه پیام نور دزفولفاطمه پارسیکارشناس ارشد برنامهریزی رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی و مدرس دانشگاه پیام نور دزفولJournal Article20161121The critical theory of the Frankfurt school is the product of those German neo-Marxists who criticize the economic determinism of Marxist theory and its one-dimensional emphasis on economic factors. Instead of economic factors, their discussions were mainly focused on the cultural level.
And its theorists to believe that in the modern world, the origin of the domination has moved from the economy into the realm of culture.
The term of ‘Culture industry’ has been named by Adorno and Horkheimer. In which a standard culture of top-down production and through the media, such as consumer goods, to be given to the masses and with the unification of the masses and generate false needs, serves the dominant hegemony.
Adorno's solution is turning to pure art that causes failure to follow similar patterns and thus boost the creative mind and true individuality and rationality.
The research methodology adopted in the present study is analytical-descriptive method. The paper attempts to review the issue of cultural industry in the Frankfurt School with an emphasis on theories of Horkheimer and Adorno. Finally, this theory will be criticized from various aspects.نظریه انتقادیِ مکتب فرانکفورت محصول آن دسته از نومارکسیست های آلمانی است که جبرگرایی اقتصادی نظریه مارکسیستی و تأکید تک بعدی آن بر عوامل اقتصادی را به باد انتقاد گرفته و مباحث آنان بیش از اقتصاد به سطح فرهنگی معطوف بوده و برخلاف نظریه مارکسیستی که اقتصاد را زیربنا میداند، فرهنگ را در جایگاه زیربنایی می نشاند. این نظریه معتقد است که کانون تسلط در جهان نوین از اقتصاد به قلمرو فرهنگی انتقال یافته است.
نظریه پردازان انتقادی بیشتر از هر چیزی به صنعت فرهنگ و سلطه فزاینده آن بر جامعه و افراد می پرداختند. اصطلاح صنعت فرهنگ که توسط آدورنو و هورکهایمر نامگذاری شده است، به پدیدهای اطلاق می شود که طی آن، فرهنگ از کارکرد اصلی خود خارج شده و با تولید هدفمند یک فرهنگ استانداردِ از بالا به پایین که از طریق نفوذ رسانه ها، همچون کالایی مصرفی به خورد توده ها داده می شود و با یکسان سازی آنان و تولید نیازهای جعلی و کاذب، در خدمت هژمونی غالب جامعه و ارزشها و منافع سرمایه دارانه قرار گرفته است. آدورنو تنها راه گریز از این چرخه معیوب فرهنگی را روی آوردن به هنر ناب می داند، که با خصلت هایی چون پیش بینی ناپذیری، دوری از تکرار کاذب و پیروی نکردن از الگوهای مشابه یا یکسان به تقویت ذهنیت خلاق و نوآور مخاطب و در نتیجه فردیت و عقلانیت راستین می انجامد.
پژوهش حاضر، که با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای نگاشته شده است، در صدد است به بررسی مقوله صنعت فرهنگ نزد متفکران مکتب فرانکفورت، با تأکید عمده بر مباحث آدورنو و هورکهایمر، بپردازد و در نهایت این نظریه را از جوانب گوناگون به بوته نقد بکشد.https://www.popscijournal.ir/article_88147_b310d7243a0f014671651ecad7e0e72a.pdf