2024-03-29T04:14:48Z
https://www.popscijournal.ir/?_action=export&rf=summon&issue=11747
ترویج علم
2251-9033
2251-9033
1395
7
2
ارائه شاخصی به منظور سنجش فاصله فرهنگیِ «علم» و « عامه مردم» در شهر اصفهان (مورد مطالعه: علم نجوم)
زهرا
ماهر
نفوذ و اشاعه ایدهها و قوانین علمی در بین شهروندان عامه، روندی کند و آهسته دارد. ایده علمی ایجاد شده توسط متخصصان، حتی پس از پذیرش آن در اجتماع علمی، گاهی اوقات سالها طول میکشد تا به توده مردم برسد. اطلاعات ساده علمی همانند چرخش زمین که امروزه به عنوان امری متعارف در بین اکثریت شهروندان است، حدود صد سال طول کشید تا جزء جداییناپذیر افکار بخش قابل ملاحظهای از جمعیت جهان شود. هنوز هم سرعت انتشار بسیاری اطلاعات یا ایدههای علمی در سطح جهان، متفاوت است.
در این مقاله تلاش میکنیم شیوهای برای سنجش فاصله فرهنگی موجود بین تفکر عامه مردم و مفاهیم علم نجوم پیشنهاد دهیم. بنابراین هدف این مقاله، سنجش میزان فاصله بین مفاهیم علمیِ نجوم و عامه مردم است و با این سوال پژوهشی مواجه است که «در مورد مفاهیم مختلف علم نجوم این فاصله چقدر است و چه میزان طول میکشد تا یک مفهوم علمی، مردمی و همگانی شود؟»
جامعه آماری در پژوهش حاضر، جمعیت 15 تا 79 ساله ساکن در مناطق 15 گانه شهر اصفهان در سال 1394 میباشند. نمونهگیری با استفاده از روش سهمیهای انجام گرفت و متغیرهای «جنس»، «سن» و «منطقه محل سکونت» به عنوان شاخصهای طبقهبندی به کار گرفته شدند؛ و 630 پرسشنامه به این روش بین پاسخگویان توزیع شد. تجزیه و تحلیل دادهها بر اساس نرمافزار spss صورت گرفت و بر اساس آن روشی پیشنهاد شد تا فاصله و شکاف موجود بین یک ایده علمی و درک عامه مردم از آن ایده اندازه گرفته شود. این فاصله در این مقاله توسط تعداد سالهای تحصیلات رسمی اندازه گرفته شده است. به نظر میآید عواملی همچون پیچیدگی موجود در یک پدیده علمی، مدت زمان چرخه حیات آن پدیده، و میزان تاثیرگذاری آن پدیده در زندگی روزمره شهروندان عادی، بر میزان فاصله فرهنگی بین یک ایده علمی و تفکر عامه مردم تأثیرگذاراست. این ادعا نیازمند آزمون تجربی و بررسی بیشتر در تحقیقات آینده است.
درک عمومی از علم
فاصله فرهنگی
علم
عامه مردم
2017
02
19
5
22
https://www.popscijournal.ir/article_88107_283015974bed1407208fd9175252ff7e.pdf
ترویج علم
2251-9033
2251-9033
1395
7
2
مدل های سنتی ارتباطات عمومی علم و تب کریمه ـ کنگو در ایران (1396)
سیده زهرا
اجاق
رسانه ها یکی از کنشگران اصلی ارتباطات عمومی علم هستند که آگاهی، شناخت، نگرش، و رفتار ما را نسبت به موضوعات علمی تغییر میدهند. لونشتاین (2003) چهار مدل رایج برای ارتباطات عمومی علم برمیشمارد که شامل مدل نقصانی، مدل بافتاری یا زمینه ای، مدل عامه متخصص و مدل مشارکت عمومی هستند. هدف اصلی دو مدل اول، افزایش سطح سواد علمی فرد است، یعنی مساله فهم عمومی را فردی می دانند. دو مدل دیگر سعی دارند تا گروه های محلی و عموم را توانمند کرده و با تبادل افکار بین دانش علمی و سایر انواع دانش، و مشارکت به حل مشکلاتی که علم درصدد رفع آنهاست، کمک کنند. در دو مدل آخر، مسأله فهم عمومی به روابط اجتماعی مربوط است. هیچ یک از این مدلها، برتری نسبت به دیگری ندارند و همه نقاط قوت و ضعف هایی دارند. از اینرو، بسته به هدف ارتباطات عمومی علم می توان از هر کدام از چهار مدل مذکور استفاده کرد. مقاله حاضر در تلاش است تا با مرور مطالعات نظری و تجربی این حوزه، ویژگی دو مدل اول را شرح داده و با استفاده از نحوه اطلاعرسانی درباره بیماری تب کریمه ـ کنگو تحلیلی از غلبه مدل نقصانی بر پیامهای علمی عمومی ایرانی ارائه دهد.
ارتباطات عمومی علم
مدل نقصانی
مدل بافتاری
سواد علمی
تب کریمه ـ کنگو
2017
02
19
23
30
https://www.popscijournal.ir/article_88109_2fdba1db42f363b5b49a7afb48999906.pdf
ترویج علم
2251-9033
2251-9033
1395
7
2
تنوع یا یکسانی در برنامه ریزی درسی و آموزشی
مسعود
آرین نژاد
یکی از مسئله های همیشه مطرح و حساس فرهنگ ملی در هر کشوری و از جمله کشور ما آموزش و محتوای آموزشی دوره های تحصیلی از سطح عمومی و پایه ای تا دوره های تخصصی و دانشگاهی است. در دامنۀ این بحث یکی از عناوین مورد توجه موضوع «برنامه ریزی یکسان» یا «تنوع و تکثر درسی و آموزشی» برای هر یک یا تمام این حوزه هاست. این نوشته نقد و نظری در این باره است. نگارنده معتقد است که فرصت تنوع بخشیدن به برنامه های درسی و آموزشی، در چارچوب ها و مناسبات روشن و شفاف ملی، به ویژه در حوزۀ آموزش های تخصصی و پیشرفته دانشگاهی که رویکردها، تخصصها، علاقه ها و نیازمندی ها ریز و پرشاخ و برگ هستند یکی از مسیرهای خلاق و پیشران توسعه و تعمیق علم، خلاقیت و کارآمدیست و یکی از مصداق ها و تجلیگاه های اعتماد به و انتظار از «استقلال علمی دانشگاه ها». با این هدفگذاری روشن در زمینۀ آموزش های تخصصی، رویکرد این نوشته، بیشتر یک نگاه و تفسیر دانشگاهیست تا مضمونی در حوزۀ فرهنگ و آموزش عمومی (که متعلق به پیش از دانشگاه است) و بنابراین تنها در این چارچوب قابل ارزیابی و نقد است. در این محدوده، اشاره های گاه به گاه متن به تجربه هایی در حوزۀ آموزش های عمومی تنها از برای توجه به مثالها و مصداق های عینی و آشنا و در دسترس است و نه تمرکز و هدفگیری تحلیلی و تفسیری. در فرصت این نقد و بررسی این فرض مهم که تناسب های موضعی «تنوع بخشی در برنامه ریزی درسی و آموزشی» در هر موقعیت و رشته و تخصصی باید توسط اهل فن خود سنجیده و سود و زیان و راهکارهای اجرایی مناسبش پیشنهاد و تشریح شوند، مورد تردید نیست. نتیجه آنکه در طرح این گفت وگو، یک فرض هم آن است که لوازم، مقتضیات و تخصص های مورد نیاز حوزۀ عمل و اجرا، خود بحث و موضوع مستقلی نیازمند تأملات و گفت وگوهای متفاوتی است.
برنامه ریزی درسی
دانشگاه
دانش
آموزش
2017
02
19
31
45
https://www.popscijournal.ir/article_88110_43b6ba31689f1f26e84de890620744d3.pdf
ترویج علم
2251-9033
2251-9033
1395
7
2
رویکرد علمی در مطبوعات (تحلیل محتوای سرمقاله های چهار روزنامه شرق، کیهان، جمهوری و همبستگی)
ناصرعلی
عظیمی
امروزه متون مطبوعاتی به راحتی میتوانند جهت فکری و عقیدتی جامعه را هدایت کنند. در چنین شرایطی بحث چگونگی پرداختن به متون روزنامه ای از اهمیت ویژهای برخوردار خواهد بود. از مهمترین چالش های موجود در ساختار مطبوعات کشور عدم توجه به رویکردهای علمی است که این موضوع باعث میشود متون مورد نظر بدون شکل منظم، بر طبق قواعدی شعاری و نه منطقی به مخاطبان عرضه شوند. هدف در این مقاله پرداختن به چالش فوق است. در این پژوهش به روش تحلیل محتوا به بررسی فرایندها و جهت گیریهای علمی متون روزنامهای پرداخته شده است. نمونه گیری به روش طبقه بندی انجام شده است و جامعه آماری را چهار روزنامه شرق، کیهان، همبستگی و جمهوری تشکیل میدهند. با توجه به حجم وسیع اطلاعات، با استناد به نظریه استمپل از هر روزنامه 24 سرمقاله انتخاب شده است. در مجموع 94 سرمقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند. یافته ها نشان میدهد که در داشتن رویکرد علمی روزنامه جمهوری با 71 درصد دارای بالاترین میانگین و پس از آن، روزنامه های شرق (71 درصد)، همبستگی (67 درصد) و کیهان (64 درصد) قرار دارند.
تحلیل محتوا
مطبوعات
رویکرد علمی
انتقادی
جهت گیری علمی
2017
02
19
47
63
https://www.popscijournal.ir/article_88114_d101df439f7f5b13a149851dcc524426.pdf
ترویج علم
2251-9033
2251-9033
1395
7
2
مشارکت مردمی در ساماندهی بافتهای فرسوده
بهروز
نوید
بی تردید مشارکت فعال مردم عامل بسیار تعیین کنندهای در فرایند نوسازی بافت های فرسوده بشمار میرود احیأ و نوسازی بافت های فرسوده شهری بدون جلب مشارکت اجتماعی و دخالت دادن ساکنین این بافت ها و مراکز شهری در امور اجرایی و حتی تصمیم گیری و ایجاد فضایی توأم با اعتماد و اطمینان حاصل نخواهد شد. در این میان افزایش فرسودگی و از بین رفتن مرغوبیت محدوده بافتهای شهری بخصوص بخش مرکزی شهر خلخال باعث افزایش میزان مهاجرت افراد اصیل و بومی با توان اقتصادی مطلوب و جایگزین شدن آنان با افراد با توان اقتصادی پایین تر شده است. بنابراین توجه به امر مشارکت مردمی در احیأ و نوسازی بافت های فرسوده شهری می تواند نقش مؤثر و سازندهای داشته باشد. با توجه به موارد مطرح شده این تحقیق با استفاده از انواع شیوه های تحقیق اعم از اسنادی، مشاهده، مصاحبه و تحلیل دادهها، به دنبال این است که میزان مشارکت مردم در بهسازی و نوسازی های انجام شده در بافت مرکزی شهر خلخال تا چه حد بوده است و اینکه اصولاً مشارکت مردم تا چه اندازه در پایداری و ارتقاء کیفی محدوده مورد مطالعه موثر می باشد، بر اساس نتایج به دست آمده توجه به امر مشارکت مردمی نقش اساسی در میزان موفقیت طرح های بهسازی بافت های فرسوده داشته و میتواند در پایداری بافت کمک کند.
بهسازی
مشارکت مردمی
توسعه پایدار
بافت مرکزی شهر خلخال
2017
02
19
65
74
https://www.popscijournal.ir/article_88115_68a913ad1bb58bba6c8397e6f0b3cc10.pdf
ترویج علم
2251-9033
2251-9033
1395
7
2
اثرات زیست محیطی آزاد سازی قیمت نهادهای شیمیایی بر محصولات کشاورزی
محمدحسن
وکیل پور
سپیده
بابانیا
با توجه به اهمیت منابع تولیدی در کشت محصولات کشاورزی برنامه ریزی و مدیریت در زمینه مصرف بهینه منابع بسیار مهم و مورد تأکید است و نیاز به سیاست های مناسب در این زمینه دارد. یکی از سیاست هایی که در چند سال اخیر در این زمینه پیشنهاد و اجرایی شده، سیاست هدفمندکردن یارانه ها است. وجود محدودیت منابع در بخش کشاورزی و نیاز به افزایش تولید محصولات کشاورزی برای پاسخگویی به تقاضای زیاد مصرف کنندگان باعث فشار بر محیط زیست و آسیب رساندن به آن شده است. حد بحرانی این فشار عمدتاً به صورت استفاده گسترده از نهاده های شیمیایی است، به طوریکه در حال حاضر مهمترین جنبه های زیست محیطی نگران کنندۀ فعالیت های کشاورزی، استفاده از نهاده های کشاورزی به خصوص نهاده های شیمیایی است. این پژوهش به صورت مروری و با استفاده از آمار و ارقام موجود در منابع معتبر مربوط به کشاورزی نظیر کتاب ها، پایاننامه ها، مجله ها و ژورنال های علمی- پژوهشی و مطالب منتشر شده در سایر منابع علمی نظیر اینترنت نیز بهره گرفته است و ضمن بررسی اهمیت استفاده از منابع تولیدی به ویژه منابع شیمیایی در محصولات کشاورزی، مفهوم سیاست یارانه به نهاده ها را نیز مورد بررسی قرار می دهد. در نهایت برای دستیابی به نتایج بهتر در این زمینه برنامههای ترویج- آموزشی رایگان برای کشاورزان پیشنهاد شد.
نهاده های شیمیایی
سیاست حمایتی
محیط زیست
محصولات کشاورزی
2017
02
19
75
83
https://www.popscijournal.ir/article_88116_819c8aff3fd8fa974cd41a18c522cef0.pdf
ترویج علم
2251-9033
2251-9033
1395
7
2
واکاوی و نقد «صنعت فرهنگ» در مکتب فرانکفورت (با تأکید بر مباحث هورکهایمر و آدورنو)
امیر
فرخ وندی
فاطمه
پارسی
نظریه انتقادیِ مکتب فرانکفورت محصول آن دسته از نومارکسیست های آلمانی است که جبرگرایی اقتصادی نظریه مارکسیستی و تأکید تک بعدی آن بر عوامل اقتصادی را به باد انتقاد گرفته و مباحث آنان بیش از اقتصاد به سطح فرهنگی معطوف بوده و برخلاف نظریه مارکسیستی که اقتصاد را زیربنا میداند، فرهنگ را در جایگاه زیربنایی می نشاند. این نظریه معتقد است که کانون تسلط در جهان نوین از اقتصاد به قلمرو فرهنگی انتقال یافته است.
نظریه پردازان انتقادی بیشتر از هر چیزی به صنعت فرهنگ و سلطه فزاینده آن بر جامعه و افراد می پرداختند. اصطلاح صنعت فرهنگ که توسط آدورنو و هورکهایمر نامگذاری شده است، به پدیدهای اطلاق می شود که طی آن، فرهنگ از کارکرد اصلی خود خارج شده و با تولید هدفمند یک فرهنگ استانداردِ از بالا به پایین که از طریق نفوذ رسانه ها، همچون کالایی مصرفی به خورد توده ها داده می شود و با یکسان سازی آنان و تولید نیازهای جعلی و کاذب، در خدمت هژمونی غالب جامعه و ارزشها و منافع سرمایه دارانه قرار گرفته است. آدورنو تنها راه گریز از این چرخه معیوب فرهنگی را روی آوردن به هنر ناب می داند، که با خصلت هایی چون پیش بینی ناپذیری، دوری از تکرار کاذب و پیروی نکردن از الگوهای مشابه یا یکسان به تقویت ذهنیت خلاق و نوآور مخاطب و در نتیجه فردیت و عقلانیت راستین می انجامد.
پژوهش حاضر، که با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای نگاشته شده است، در صدد است به بررسی مقوله صنعت فرهنگ نزد متفکران مکتب فرانکفورت، با تأکید عمده بر مباحث آدورنو و هورکهایمر، بپردازد و در نهایت این نظریه را از جوانب گوناگون به بوته نقد بکشد.
صنعت فرهنگ
فرهنگ تودهای
رسانه و تبلیغات
کنترل و سلطه
عقلانیت صوری
آگاهی و آزادی کنشگران
2017
02
19
85
103
https://www.popscijournal.ir/article_88147_b310d7243a0f014671651ecad7e0e72a.pdf